loading...
پورتال جامع فان توس شامل مسائل زناشویی،اس ام اس،گالری عکس،اندروید،موزیک،فیلم و سریال،آرایش و زیبایی،دیدنی و شنیدنی،سرگرمی
funtoos.ir بازدید : 310 نظرات (0)
"کسي که خود را اسير هوس مي کند، به سوي نابودي پيش مي رود، امّا آن که عاشقانه بر عشق بوسه مي زند، همچون پرنده اي به سوي طلوع و آزادي، پرواز ميکند" "ويليام بليک"

وابستگي  چيست؟

وابستگي به احساسي گويند که کسي با اسارت و بستن دست و پاي خود، نفر مقابل را نيز اسير خود مي کند و به اعماق چاه مي کشاند. اگر کسي در يک رابطه احساس ترس و عدم امنيت کند و دائماً فکر از دست دادن يار خود باشد، ناخودآگاه وابسته مي شود.

وقتي وابسته کسي مي شويد، بر او تکيه مي کنيد و هر چه که بگويد و انجام دهد، براي شما خوشايند است و در اين بين است که به او نزديک تر و به نوعي با وي آميخته مي شويم. وابستگي با نزديکي ارتباط با شخص مقابل، رابطه اي مستقيم دارد.

ما با خيال عشق، نزديک تر و وابسته تر مي شويم تا اينکه منيّت خود را از دست مي دهيم و محو مي شويم. وابستگي به حالاتي چون، کنترل طرف مقابل، حسادت و محدود کردن آزادي منجر مي شود، در اين وضعيت، ما تابع احساسات فوق هستيم و تمام ابعاد زندگي ما را همچون زنجيري احاطه ميکند.

اين وابستگي تمام زندگي ما را در بر مي گيرد و همچنان ادامه مي دهيم تا وقتي که يکي از طرفين يا چيزي، اوضاع را تغيير دهد، با کوچکترين تناقضي، نسبت به يار خود،  عکس العملي تند نشان داده و متعاقباً در اين جرّ و بحث، کلماتي رد و بدل مي شود که باعث ايجاد حس تهديد، از دست دادن وي و به آتش کشيدن روح ما مي شود و نتيجه اي جز، احساس حقارت، انتقام جويي و خودخوري در بر نخواهد داشت. اگر وابسته ي کسي شويد، دوست داريد که همه چيز طبق خواسته و نظر شما پيش رود و به دليل عدم اجراء و تاييد آن،  احساس مي کنيد در زندگي طرف خود زيادي هستيد و سردرگم و گيج مي شويد.

چارلت کاسل در کتاب خود(اگر بودا ازدواج مي کرد)، مي گويد: "در وابستگي، دو طرف وابسته ي تحسين، تصديق، سکس، امنيت خاطر و حالات و عواطفي هستند تا بتوانند ارزشهاي خود را باور کنند. جملاتي تکان دهنده چون، "من با تو احساس خوبي ندارم" يا در مقابل، "تو به من احساس خوبي مي دهي"، اين ها علائم وابستگيست، چرا که در صورت عدم وجود طرف مقابل و نظرات او، شخص اعتماد به نفس خود را از دست مي دهد. اين به آن معني نيست که کساني که فقط وابسته نيستند و عاشق واقعي هستند، اين تأييدات، جملات و حمايت ها را در رابطه ي خود ندارند، بلکه عاشق هاي حقيقي، در اعتماد به نفس، ذات و خلق و خوي خود، وابسته ي مطلق و پيرو معشوقه ي خود نيستند و با حفظ منيت دروني خود، عاشق يار و همدم خود مي باشند.

عشق

کسي که عاشق واقعيست، معشوقه ي خود را رها و آزاد مي گذارد، عشق مي ورزد بدون انتظار، خود محوري در اين رابطه معنايي ندارد، عاشق، همواره با احساسات عميق، معشوقه خود را مي ستايد، اگر بين آنها بحث يا مشکلي باشد، درست است که هر دو طرف غمگين و ناراحت مي شوند، اماّ خوب مي دانند که در انتها باز هم به سوي هم برمي گردند و گاهي اوقات اين ناراحتي ها، باعث جذّابيت و استحکام بيشتر رابطه ي آنها مي شود. وي همواره از معشوقه خود انتظار ندارد که حکم دلقکي را بازي کند و دائماً او را خوشحال کند.

عشق زمانيست که با چشم و ذهني باز بسوي يار خود بشتابيم، اين حس از درون و اعماق وجود ما شکل مي گيرد. در نگاه اوّل، تمام وجود ما دگر گون مي شود، در اين بين وابستگي و دلبستگي نيز ايجاد مي شود، امّا با اين تفاوت که اين عشق دو طرفه است و هر دو به يکديگر اجازه مي دهند که با کنترل اين وابستگي، فضايي آزاد براي سير در افکار عاشقانه خود داشته باشند و با مرور زمان اين دگرگوني و عواطف، بدون بستن دست و پاي همديگر، بيشتر و بيشتر مي شود.

از وابستگي تا عشق

چطور مي شود که رابطه ها از وابستگي و اسارت به درجه ي عشق و آزادي مي رسد؟ و از پيچک هاي مزاحمي که تحت عنوان دوست داشتن ولي در اصل وابستگي،  وجود ما را در بر گرفته آزاد شويم و با حسّ رهايي و استقلال از عشق و رابطه ي خود با معشوقه مان لذّت ببريم؟

اوّلين گام در اين راه، خود شناسي است، با بررسي رفتار و اعمال خود ببينيم که دقيقاً کدام از آنها را بدون خواسته و آگاهي خود، طوطي وار اجرا مي کنيم. حقيقت اين است که نهايت رابطه ي وابستگي چيزي جز رنج و عذاب نيست. نحوه ي واکنش ها، انتظارات خود را از طرف مقابل بررسي کنيد و نسبت به اطمينان و تداوم حقيقي اين رابطه مطمئن شويد. اگر وابسته باشيد، به وضوح مي بينيد که ناخودآگاه گفتار و رفتار شما صرفاً تحت فرمان طرف مقابل شماست.

گام بعدي اين است که خود بخواهيد که از اين اسارت رها شويد، اگرچه در اين راه بايد به تدريج و بادرايت عمل کرد. مسلماً اين تغيير حالت، در بيشتر مواقع، سخت و دردآور است، البته تحمّل اين حالات، زمان بر بوده و به يکباره نبايد صورت گيرد، همچنين در اين بين بايد از اعتراض و سرزنش و مقصّر دانستن طرف مقابل خودداري کنيد. "خود را کنترل کنيد"، به اين معني که در حين ترک عادات غلط قديمي، با کنترل احساسات خود، از شکايت و ايجاد اضطراب و آشفتگي جلوگيري کنيد. البته در اين بين بايد انتظار هر عکس العملي را از طرف مقابل خود داشته باشيد، مثل، عصبانيت، توهين و...، کار راحتي نيست امّا بايد صبورانه تحمّل کنيد.

امواج و افکار منفي هميشگي را که باعث ايجاد عدم امنيت و ترس در وجودتان بود را رها کنيد و واکنشي به آنها نشان ندهيد. به جاي احساس قرباني شدن، مسئوليت اعمال و رفتار خود را بپذيريد و اختيار خود را به دست بگيريد.تنها به چيزي فکر کنيد که در شما احساس آرامش مي دهد نه سرزنش و انتقاد و اجبارات منفي طرف مقابل، شما خود مسئول خوشنودي خود هستيد. به جاي اينکه خود را همچون موجودي آويزان به وي حس کنيد، نقش حياتي خود را به عنوان انساني بالغ بدست گيريد.

اگر بتوانيد يار خود را بدون هيچ انتظار، تحکّم و ... تصور کنيد، موج سرزندگي، آزادي فوق العاده و جديدي وجود شما را در بر مي گيرد، اگر هر دو طرف به نتايج عذاب آور، ترسها و خواسته هاي بي منطق و رنج آور ناشي از وابستگي آگاه شوند، هر دو به خود مي آيند و بر آن مي شوند تا با يک بازنگري، رابطه ي خود را از يک رابطه ي تحميلي به رابطه اي سرشار از شادي و انرژي مثبت تغيير دهند. در واقع با تسلط و کنترل خواسته هاي نامعقول خود، ترسها، عصبانيّت و صدمات ناشي از واستگي را محدود و ابر تيره را از روي خورشيد عشق و حرارت ناشي از آن که تا به حال مخفي مانده بود کنار مي زنيد.

 

 

 

مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4047
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 212
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 308
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 633
  • باردید دیروز : 117
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 2,759
  • بازدید ماه : 2,759
  • بازدید سال : 28,142
  • بازدید کلی : 1,337,253
  • کدهای اختصاصی

    پشتیبانی