loading...
پورتال جامع فان توس شامل مسائل زناشویی،اس ام اس،گالری عکس،اندروید،موزیک،فیلم و سریال،آرایش و زیبایی،دیدنی و شنیدنی،سرگرمی
funtoos.ir بازدید : 364 نظرات (0)
تری هولدبروکس زمانی که در سال 2003 به عنوان نگهبان به بازداشتگاه گوانتانامو رفت، 19 سال داشت. او خدا را قبول نداشت و عاشق نوشیدن مشروبات الکلی، موسیقی هارد راک و تاتو بود. او یک سال بعد در شرایطی کوبا را ترک کرد که به چهره‌یی دوست داشتنی در میان زندانیان گوانتانامو تبدیل شده بود و از همه مهم تر اینکه به دین اسلام مشرف شده بود. هولدبروکس که اکنون نامش را به مصطفی عبدالله تغییر داده در حضور یکی از زندانیان گوانتانامو با شهادت دادن مسلمان شد.

هولدبروکس در آریزونا بزرگ شده و تنها فرزند خانواده یی نابسامان بود که در نهایت پدر و مادرش در هفت سالگی از هم جدا شدند. او نزد پدربزرگ و مادربزرگش بزرگ شد. تری که دوست نداشت جا پای پدر و مادرش بگذارد و دلش می‌خواست دنیا را ببیند به همین دلیل به ارتش پیوست. او پس از مدتی خدمت در ارتش برای ادامه کارش به گوانتانامو منتقل شد. هولدبروکس پس از دو هفته آموزش و بازدید از زمین برج های دوقلو برای ادامه انجام وظیفه اش راهی گوانتانامو شد. مصطفی عبدالله در این باره می‌گوید؛ «آنها هیچ مساله یی در مورد دین اسلام به ما نگفتند. آنها به ما ویدئوهای 11 سپتامبر را نشان می‌دادند و می‌گفتند: زندانیان گوانتانامو بدترین انسان ها هستند. به ما می‌گفتند آنها پیروان بن لادن هستند و از هر فرصتی برای کشتن انسان های بی گناه استفاده می‌کنند.»

عبدالله که سعی می‌کند جزء به جزء خاطراتش را از آن روزها به یاد بیاورد، می‌گوید؛ «از همان روز اول حضورم در گوانتانامو سوالات فراوانی در ذهنم شکل گرفت. در آنجا پسربچه یی 16ساله بود که در عمرش اقیانوس را ندیده بود. او دنیای اطرافش را نمی‌شناخت. با خودم فکر می‌کردم او چه چیزی درباره جنگ علیه تروریسم می‌داند که در اینجا نگهداری می‌شود؟»

وظایف عبدالله در گوانتانامو شامل نظافت، جمع کردن آشغال ها و سرکشی به سلول های زندانیان بود بنابراین او فرصت زیادی برای ارتباط برقرار کردن با زندانیان داشت. رفتار دوستانه عبدالله با زندانیان باعث شده بود آنها او را «نگهبان خوب» بنامند اما در مقابل این رفتار عبدالله به مذاق سایر نگهبانان خوش نمی‌آمد و موجب شده بود آنها رفتار غیردوستانه یی با او داشته باشند. عبدالله می‌گوید؛ «در بین همقطارهایم محبوبیتی نداشتم. اکثر آنها فقط به فکر کارهای خلاف و نژادپرستانه بودند. طی چند ماه تصمیم گرفتم حتی با آنها صحبت نکنم.» این مساله حتی به درگیری های فیزیکی میان عبدالله و سایر نگهبانان منجر شد.

در شرایطی که نگهبانان وقت خود را با مشروبات الکلی و ورزش پر می‌کردند، عبدالله سعی می‌کرد بفهمد زندانیان چگونه به رغم آن همه سختی هنوز می‌توانند لبخند بزنند و روحیه خود را حفظ کنند. او در این باره می‌گوید؛ «قبل از اینکه به گوانتانامو بیایم هیچ چیزی در مورد اسلام نمی‌دانستم بنابراین در بدو ورودم به اینجا دچار یک شوک فرهنگی شدم. دوست داشتم تا آنجا که می‌شود مطالب جدید بیاموزم بنابراین با زندانیان در مورد مسائل سیاسی، وجدانی و فرهنگی آنها صحبت می‌کردم.» این صحبت ها حس کنجکاوی عبدالله را در مورد اسلام برانگیخت به طوری که او به مطالعه درباره اسلام روی آورد و روزانه حداقل یک ساعت در چت روم ها با مسلمانان درباره اسلام چت می‌کرد.

یکی از افرادی که نقش بسزایی در مسلمان شدن تری هولدبروکس داشت یک ژنرال مراکشی الاصل به نام احمد اراکیدی بود. او که 18 سال در بریتانیا کار کرده بود به دلیل حضور در یکی از اردوگاه های القاعده در گوانتانامو نگهداری می‌شد. هولدبروکس دراین باره می گوید؛ «ما ساعت ها با هم حرف می‌زدیم. ما درباره کتاب های مختلف، موسیقی و فلسفه با هم حرف می‌زدیم و حتی بعضی اوقات تا صبح بیدار می‌نشستیم و درباره مذهب با هم بحث می‌کردیم.» سرانجام پس از شش ماه حضور در گوانتانامو، هولدبروکس بزرگ ترین تصمیم زندگی اش را گرفت. در 29 دسامبر 2003 در حضور اراکیدی او با شهادت دادن به دین اسلام گروید. او پس از آن دیگر مشروب نخورد. عبدالله می‌گوید؛ «دوست نداشتم نگهبانان از این مساله که مسلمان شده ام مطلع شوند، از طرفی باید روزی پنج بار نماز می‌خواندم بنابراین سعی کردم به هر نحوی خودم را از آنها دور نگه دارم.»

مسلمان شدن باعث شده بود عبدالله بیش از گذشته از کارش ناراضی شود. او احساس می‌کرد وضعیتش از زندانیان هم بدتر است. او می گوید؛ «زندانیان بیش از من از لحظات خود لذت می‌بردند. آنها خیلی راحت نگهبانان را سرکار می‌گذاشتند. زندانیان در محدودیت هایی که داشتند خیلی آزادتر از من بودند. من همه آزادی هایی را که آنها نداشتند، داشتم اما اسیر کارهایی بودم که ارتش از من می‌خواست آنها را انجام دهم. زندانیان آزادی فکر و اندیشه داشتند که من نداشتم. یکی از کارهایم این بود که زندانیان را برای بازجویی می‌بردم. بعضی اوقات می‌نشستم و آنها را تماشا می‌کردم. زندانیان را در شرایط بسیار بدی برای ساعت ها نگه می‌داشتند اما آنها تسلیم نمی‌شدند.»

مصطفی عبدالله در تابستان 2004 گوانتانامو را ترک کرد. او می گوید؛ «من عاشق اسلام هستم و اکنون بیش از هر زمانی از زندگی خود راضی‌ام.»
مطالب مرتبط
ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آمار سایت
  • کل مطالب : 4047
  • کل نظرات : 90
  • افراد آنلاین : 217
  • تعداد اعضا : 8
  • آی پی امروز : 371
  • آی پی دیروز : 72
  • بازدید امروز : 1,749
  • باردید دیروز : 117
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 3
  • بازدید هفته : 3,875
  • بازدید ماه : 3,875
  • بازدید سال : 29,258
  • بازدید کلی : 1,338,369
  • کدهای اختصاصی

    پشتیبانی