شهري بزرگ را در نظر بگيريد.در نگاه اول ممكن است همه چيز به نظر آشفته و بي‌سر و سامان برسد، اما همه چيز در حقيقت به گونه‌اي در جاي خود قرار دارد و هر چيزي به جايي كه لازم است وصل شده و تقريبا هميشه هم شهر،عملكرد بي‌وقفه خود را ادامه مي‌دهد.اينك نورولوژيست‌ها (عصب‌شناسان) معتقدند مغز ما نيز از بسياري از جهات شبيه يك شهر عمل مي‌كند.
مارك چنگيزي و همكارانش موفق شده‌اند نشانه‌هايي از تشابه اين دو سيستم پيچيده به دست آورند. چنگيزي درباره اين تشابهات مي‌گويد: «گويي دست‌هاي نامرئي جريان تكامل نقش شهرونداني را ايفا كرده است كه ناخودآگاه شهر خود را شكل مي‌دهند،با اين تفاوت كه چنين روند تكاملي باعث شكل‌گيري مغز انسان شده است.»
اين تشابه در ميان ساختارهاي مغزي و شهرهاي بزرگ مشاهده شده است.
اين شبيه‌سازي‌هاي و تحقيقات نشان مي‌دهد شهرها و مغز موجودات هرچه پيشرفته‌تر و بزرگ‌تر مي‌شوند ناچار از گذرگاه‌ها و راه‌هاي مرتبط بيشتري سود مي‌برند و هر چه هر كدام بزرگ‌تر مي‌شوند براي رسيدن به كارايي موثرتر نيازمند چگالي بيشتري از راه‌ها و امكانات هستند كه به پيچيدگي ظاهري اين ساختار كمك مي‌كند.
يكي از راه‌هايي كه اين گروه تحقيقاتي براي تاييد نظرات خود استفاده كرده‌اند بررسي مغز موجودات كوچك‌تر است.موجوداتي كه داراي مغزهاي كوچك‌تر و داراي عملكرد ساده‌تر هستند به طور چشمگيري ساختارهاي ساده‌تري را نسبت به مغزهايي كه در فرآيند تكامل پيشرفت كرده‌اند، نشان مي‌دهند. هرچه عملكردهاي مغز پيچيده و حجم مغز به تناسب آن افزايش مي‌يابد پيچيدگي‌هاي مغزي نيز بيشتر مي‌شود.
مغز انسان اگر چه تنها ابزار انسان براي ارتباط با جهان و درك جهان به شمار مي‌رود اما خود موضوعي ناشناخته به شمار مي‌رود.
يكي از طعنه‌آميزترين بخش‌هاي كار محققاني كه در زمينه مغز فعاليت مي‌كنند اين است كه براي شناسايي مغز بايد از خود او استفاده كنند.پيچيدگي‌هاي عصب شناختي و كاركردهاي اعجاب‌آور مغز باعث شده است تا هر روز ايده‌ها و نظرات جديد درباره آن مطرح شود.
اين بار كه در خيابان‌ها و كوچه‌هاي پيچ در پيچ شهر راه خود را به كمك حافظه‌تان پيدا مي‌كنيد بد نيست به خاطر آوريد كه مغز شما هم از ساختارهايي بسيار پيچيده‌تر از اين آشوب ظاهري شهرها ساخته شده است.